با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
در تقویم و روزشماری ایرانیان شنبه و چهارشنبه و یا آدینه وجود نداشته است. اساس تقسیم آنان در روز شماری بر آن پایه نبود که ماه را به چهار هفته با نامهای کنونی روزها بخش کنند، لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال تحقیقاً چنین جشنی برگزار نمی‌شده است. روز شماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شد.
جشن سوری یک عادت و رسم قدیمی بوده که در پایان سال اجرا میشده است و آنچه مسلم است، چهارشنبه نبوده‌است. علت جشن و آتش افروزی در ایام آخر سال مربوط می‌شود به جشن فروردگان که فروهرها یا ارواح مردگان به مدت ده شبانه روز از جایگاه اصلی خود در آسمان به شهر و دیار و خان و مان فرود آمده و میان بازماندگان زندگی میکنند. یکی از واجبات و سنت‌های معمول آتش افروختن بر سربام‌ها و در کوی و برزن بوده‌است. علتی که برای آن ذکر میکنند، اینست که ارواح را راهنما باشد تا در روشنی و فروغ آن به خانه‌های خود درآیند
گویند چون صد روز از زمستان بزرگ سپری میشد ایرانیانجشن سده را برپا می‌کردند چون بر آن بودند که اوج و شدت سرما سپری شده و این پدیدهٔ نابسامانی و سکون که از کردار اهریمن است، توان و نیرویش رو به زوال و کاستی است. این جشن را دهمین روز از بهمن ماه برگزار می‌کردند به شب هنگام و در این وقت درست سد روز از زمستان بزرگ می‌گذشت. در جشنی بزرگ آتش را که جلوگاه و رمز و کنایت ازاهورامزدا است، می‌افروزند تا نیروهای اهریمنی ضعیف و نابود شوند.
یکی از مشخصات و ویژگی‌های جشن سده تعاون و همکاری مردم است. این جشنی است، همگانی در گذشته مرسوم بوده که گردآوری هیزم و خار و خاشاک برای جشن فریضه‌ای دینی است و کرداری است که ثواب دارد. مردم در این جشن بعضی حیوانات را از ددان و زهرداران در آتش می‌سوزاندند
سلام به دوستان عزيز شرمنده اين روز ها من گرفتاريم زيادتره كمتر ميتونم سر بزنم به بحثكده در مورد موضوع بحث بايد بگم
گذر زمان بار دیگر ما را در آستان زنده شدن طبیعت قرار داد. زمینی که در زمستان از خود شادابی باقی نمی گذارد، با آمدن بهار بر خود می لرزد و دانه های نهفته در خود را آماده سر بر آوردن از میان خاک می سازد بطوریکه اگر انسان برای اولین بار بود که این تبدیل و تغییر نسبتاً ناگهانی را می دید انگشت حیرت به دندان میگرفت
در علت نامگداری نوروز تقریبا با توجه به ترکیب کلمه نوروز که از دو کلمه « نو » و « روز » تشکیل شده است، اختلاف نظری وجود ندارد؛ اما اگراختلافی است در شخصیتی است که این روز را نام نهاد. آنچه مسلم است این است که نوروز آغاز تحولی مثبت در جامعۀ آن روز بوده است. یا خسم نابود شد یا عدالت کسترش یافت و یا ...« ایرانیان باستان جشنی داشتند بنام فروردگان [ فروردیان ] و آن ده روز طول می کشیده. فروردگان که در پایان سال گرفته می شد ظاهراً در واقع روزهای عزا و ماتم بوده نه جشن و شادی، چنانکه بیرونی راجع به همین روزهای آخرسال در نزد سغدیان گوید: در آخر ماه دوازدهم « خشوم » اهل سغد برای اموات قدیم خود گریه و نوحه سرائی کنند و چهره های خود را بخراشند و برای مردگان خوردنیها و آشامیدنیها گذارند.
ظاهراً به همین سبب جشن نوروز که پس از آن می آمده علاوه بر آنکه روز اول سال محسوب می شده روز شادی بزرگان بوده است
دربارۀ پیدایش نوروز افسانه های زيادي گفته اند شده که هر چند اساطیر است اما تواتر آن اخبار وجه تسمیه نوروز و همچنین قدمت انتصاب آن به اعصار آریایی نیک آشکار می گردد. یکی از آن افسانه ها به صورت زیر می باشد: «... بعضی گفته اند که جمشید که او اول « جم » نام داشت و عربان او را « منوشلح» می گویند، سیر عالم می کرد چون به آذربایجان رسید فرمود تخت مرصعی را بر جای بلندی رو به جانب مشرق گذارند و خود تاج مرصعی بر سر نهاده بر آن تخت بنشیند ، همینکه آفتاب طلوع کرد و پرتوش بر آن تاج و تخت افتاد، شعاعی در غایت روشنی پید آمد، مردمان از آن شادمان شدند و گفتند این روز نو است...»
امام صادق :نوروز روزی است که خدا از بندگانش پیمان گرفت که او را بپرستند و او را شریک و انبازی نگیرند، به پیامبران و راهنمایان او بگروند و به پیشوایان دین ایمان بیاورند و همان روزی است که آفتاب در آن طلوع کرد و بادها وزیدن گرفت. زمین در آن شکوفا و درخشان شد. همان روزی است که کشتی نوح در کوه آرام گرفت. همان روزی است که پیامبر خدا امیرالمومنین علی(ع) را بر دوش گرفت تا بت های قریش را در کعبه به زیر افکند و بتان را خرد کنند. چنانکه ابراهیم نیز این کار را کرد.
با لفظ نوروزیک بار این روایات آمده است:
- یوم ... النوروز اهدوا الیه الشیء ( این روایت در تهذیب الاحکام طوسی جلد 6 (ص 378، سطر 11) ثبت و ضبط شده است.)
2- با لفظ النیروز چهار بار روایات زیر نقل شده است ( یا امیرالمومنین الیوم النیروز (من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد 3، ص 300، سطر4)
فاذا کان یوم المهرجان اوالنیروز... ( الکافی شیخ کلینی ، ج 5، ص141، سطر 6)
یوم المهرجان و النیروز اهدواالیه الشیء (من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 3، ص300، سطر 13)
اتی علی بهدیه النیروز فقال ما هذا؟ (من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 3، ص300، سطر 3)
3- با لفظ نیروزا یک بار در روایت منقول است:
اصنعوا لنا کل یوم نیروزا (من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 3، ص300، سطر 4)
4 با لفظ نیروزنا یک بار در روایت منقول است:
نیروزنا کل یوم (من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 3، ص300، سطر 5)
نکته قابل توجه در این است که بیشتر این روایات در کتاب من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق آمده که روایات این کتاب نسبت به سایر کتب اربعه از اعتبار وارزش بیشتری برخوردار است به ویژه که شیخ صدوق در آن کتاب بیشتر به روایات فقهی و علمی عنایت داشته است و علاوه بر آن روایات این کتاب با منابع حدیث اهل سنت از نظر مضمون و محتوا و حتی الفاظ، اشتراک چشمگیری نسبت به سایر کتاب های حدیث شیعه دارد.
اینک در پایان مقاله به روایت مشهور معلی بن خنیس پرداخته و از قول حاج شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان (فصل 11) اعمال عید نوروزرا بنابر تعلیم امام جعفر صادق(ع) به معلی بن خنیس نقل می کنیم :
و اما اعمال عید نوروز: پس چنان است که حضرت صادق (علیه ااسلام) به معلی بن خنیس فرموده که:
- چون روزنوروزشود غسل کن،- و پاکیزه ترین جامه های خود را بپوش و به بهترین بوهای خوش خود را خوشبو گردان...
روز نخست فروردین ماه نوروز عامه یا نوروز کوچک یا نوروز صغیر خوانده میشد. پنج روز اول فروردین جشن نوروز گونه‌ای همگانی داشته و عموم مردمان به اجرای مراسم و سرور و شادمانی می گذرانیده‌اند، از اینرو آنرا نوروز عامه نامیده‌اند.
نوروز بزرگ در ششمین روز فروردین
در گاه‌شماری زرتشتی ایران باستان، روز ششم هر ماه شمسی و ماه سوم هر سال خورشیدی، بنام خرداد می باشد. نوروز بزرگ یا خردادروز نام ششمین روز فروردین ماه در ایران باستان بوده‌است.
خوان نوروزی
ایرانیان عقیده داشتند که در ایام نوروز ارواح درگذشتگان از جایگاه آسمانی خود به زمین و به خانه‌های خویش باز می گردند. بازماندگان برای پذیرایی از آنها سفره‌ای رنگین می‌گستراندند و انواع خوراک‌ها و نوشاک‌ها را در آن می‌نهادند تا ارواح درگذشتگان از پذیرایی و صفا و پاکیزگی بازماندگان، دل خوش شده و آنان را برکت عطا کنند.
کاشت حبوبات جهت تفال زدن
یکی از آیین‌های که پیش از نوروز تدارک آن مرسوم بوده، پروردن سبزه می‌باشد. به موجب روایتی کهن، بیست و پنج روز پیش از عید، ستون‌هایی از خشت خام اطراف حیاط دربار برپا می‌کردند و بر فراز هر ستونی نوعی دانه از حبوبات می‌کاشتند و خوبی و بدی رویش غلات را در سالی که در پیش بود، از چگونگی روییدن آن پیش بینی می‌کردند.
جشن و مراسم آب پاشی
از جمله مراسم بسیار مشهور و سنتی معتبری که در نوروز انجام میشد، رسوم آبریزگان یا شست و شو و غسل و آب پاشیدن به یکدیگر بوده است. در جشن آبریزگان و به کار بردن آب، برای تطهیر و برای اطمینان یافتن از باران کافی بوده است. ابوریحان بیرونی میگوید مردمان هنگام سپیده‌دم این روز، خود را می‌شستند و در آب کاریزها و آبگیرها، غوطه‌ور می‌شدند.
هدایای نوروزی
در نوروز و مهرگان رسم بود که نمایندگان و بزرگان و فرمانروایان ایالات و اشراف و عامهٔ مردم هر یک به توانایی و استطاعت، هدایایی را به دربار اهدا می‌کردند.
جشن سوری پایان سال
یکی از جشن‌های آتش مرسوم جشن سوری پایان سال بود. این جشن در یکی از چند شب آخر سال که مسلماً چهارشنبه نبوده است برگزار می‌شده‌است. در جشن فروردگان مردم پیش از عید نوروز بر روی پشت بام‌ها، آتش برمی‌افروختند، اگر چنین می‌کردند تصور بر این بود که فروهرها (ارواح مردگان) به طور گروهی بازگشته و مانند یک سپاه به بازماندگان کمک خواهند کرد. در نتیجه جنگ‌های خیلی مهم، را سعی می‌کردند که در بهار آغاز کنند چون فروهرها، در بهار به یاری بازماندگان می‌آیند.
کوسه برنشین
مراسم کوسه برنشین یا بهار جشن. ابوریحان بیرونی شرح این رسم را آورده است که در اولین روز بهار مرد کوسه را بر خر می‌نشاندند که به دستی کلاغ داشت و به دستی بادزن که خود را مرتب باد می‌زد اشعاری می‌خواند که حاکی از وداع با زمستان و سرما بود و از مردم چیزی به سکه و دینار میگرفت. آنچه از مردم می‌ستاند، از بامداد تا نیمروز به جهت خزانه و شاه بود و آنچه از نیمروز تا عصر اخذ می‌کرد، تعلق به خودش داشت. آنگاه اگر از عصر وی را می دیدند، مورد آزار و شتم قرار می‌دادند. این رسم در روزگار ساسانی و دورهٔ اسلامی، توسط غلامان سیاه اجرا میشده که ملبس به لباس‌های رنگارنگ شده و با آرایش ویژه و لهجهٔ شکسته و خاصی که داشتند، دف و دایره می‌زدند و ترانه‌های نوروزی می‌خواندند. حاجی فیروز‌های امروزی که مقارن نوروز و سال نو در کوی و برزن مردم را به طرب در می‌آورند، از بقایای آن رسم کهن است. با این تفاوت که امروزه چون غلام و سیاهانی نیستند که چنین کنند، دیگران خود را سیاه کرده و به زی آنان آراسته و تقلیدشان میکنند.
میر نوروزی
در ایران رسم بود در ایام عید نوروز محض تفریح عمومی و مضحکه فردی عامی و از میان مردم را به عنوان پادشاه یا امیر یا حاکمی موقتی به نام میر نوروزی انتخاب می‌کردند و برای یک یا چند روز زمام امور شهری را به عهده‌اش می‌سپردند پس از انقضای ایام جشن سلطنت او نیز به پایان می‌رسیده است. واضح است که جز تفریح و خنده و بازی هیچ منظور دیگری در بین نبوده است و احکامی که میرنوروزی صادر می‌کرده پس از نوروز به حال اول بازگردانده میشده است. نظیر این جشن در بابل نیز مرسوم بود.
یک
لحظاتی هست که آدم ها کنار هم جمع می شوند و توی دلشون پر از احساس خوب می
شود . آن وقت آن احساس ها را به هم هدیه می دهند . نوروز یکی از آن لحظات
است .
خدا ی خوب از این فرصت ها ، زیاد به من و تو داده است .
لحظات شما پر از این احساسات خوب !!!
می تونیدخودتون رو آماده کنین ؛ خدای مهربون خیلی دوست داره !!!
سلام دوستان داشتم توی وب ها در مورد نوروز سرچ میکردم تا مطلبی زیبا پیدا کنم تا اگاهیم در مورد نوروز بالا بره مطالب جالبی پیدا کردم که براتون میزارمامیدوارم خوشتون بیاد البت این مطالب دیدگاه من نیست اما مطالب جالبیستخوشحال میشم نظراتتون رو در موردش بخونم . اولین مطلبمهفت سین یا هفت شین است و مطلب دوم نوروزجمشیدی است که در دوتا پست ارائه میدم امیدوارم خوشتون بیاد.
یه روز یه دانشمند یه آزمایش جالب انجام داد... اون یه آکواریم شیشه ای ساخت و اونو با یه دیوار شیشه ای دو قسمت کرد. تو یه قسمت یه ماهی بزرگتر انداخت و در قسمت دیگه یه ماهی کوچیکتر که غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگه بود.
ماهی کوچیکه تنها غذای ماهی بزرگه بود و دانشمند به اون غذای دیگه ای نمی داد... او برای خوردن ماهی کوچیکه بارها و بارها به طرفش حمله می کرد، اما هر بار به یه دیوار نامرئی می خورد. همون دیوار شیشه ای که اونو از غذای مورد علاقش جدا می کرد. بالاخره بعد از مدتی از حمله به ماهی کوچیک منصرف شد. او باور کرده بود که رفتن به اون طرف اکواریوم و خوردن ماهی کوچیکه کار غیر ممکنیه.
دانشمند شیشه ی وسط رو برداشت و راه ماهی بزرگه رو باز کرد اما ماهی بزرگه هرگز به سمت ماهی کوچیکه حمله نکرد. اون هرگز قدم به سمت دیگر اکواریوم نگذاشت.
میدانید چرا؟
اون دیوار شیشه ای دیگه وجود نداشت، اما ماهی بزرگه تو ذهنش یه دیوار شیشه ای ساخته بود. یه دیوار که شکستنش از شکستن هر دیوار واقعی سخت تر بود اون دیوار باور خودش بود. باورش به محدودیت. باورش به وجود دیوار. باورش به ناتوانی.
ما هم اگه خوب تو اعتقادات خودمون جستجو کنیم، کلی دیوار شیشه ای پیدا می کنیم که نتیجه ی مشاهدات و تجربیاتمونه و خیلی هاشون هم اون بیرون نیستن و فقط تو ذهن خود ما وجود دارند.
سلام.دوستان من يه پسر مجردم كه تو اين مملكت ... بزرگ شدم.مهندس برق هستم.
الانم كه به سن ازدواج رسيدم خانواده اسرار دارن كه ازدواج كنم!
كه حتي جرعت فكر كردن بهشو نميكنم چه برسه به اينكه بخوام ازدواج كنم.چون نميتونم به هيچ دختري اعتماد كنم.چيزي كه تنمو ميلرزونه واژه خيانته.
وقتي كه وضع بعضي زن هاي متاهل رو ميبينم كه زندگيشون پر از خيانت و .. هست.ديگه به ازدواج فكر نميكنم.خيلي هاشون براي خودشون دليل هايي دارن ولي از نظر من خيانت هيچ دليل موجهي نميتونه داشته باشه.
با اين وضع خيلي به ازدواج بد بين شدم.شايد تا آخر عمر ازدواج نكنم.
چطور ميتونم با انتخاب درست از اين امر پيشگيري كنم؟اصلا ميشه با انتخاب درست اين كارو كرد؟
خودم آدم معتقدي هستم.اهل هيچ كاري نبودم تا حالا.
ميدونم كه دختر بايد مومن باشه و با حجاب و... ولي من كسي رو ميشناسم كه فكر ميكردم پانزدهمين معصوم روي زمينه.ولي فهميدم كه ايشونم...آره!
خودم كه فكر ميكنم با انتخاب درست نشه جلوي اين كارو گرفت!پس چطور ميشه از طرف مقابل خيانت نديد؟
حالا ميخوام نظر شما رو بدونم.اگه كسي هست كه در اين مورد تجربه داره كمكم كنه.
شايد اگه بيشتر خانوما نظر بدن بهتر باشه.
فاطمیا برا فریبرز
سلام آقا فریبرز منم با بقیه بچه ها موافقم .... ازدواج اونقدرم که شما فکر میکنین بد نیست و همه ی دخترا هم خیانت کار نیستن ... اون دختری که شما هم گفتین انگاری خیلی بهش اعتماد کرده بودین که چشم و گوشتون کور و کر شده بوده .. ببخشیدا قصد توهین ندارم ..
شما اگه همینجوری به ازدواج بد بین باشین مطمئن باشین به هیچ جایی نمیرسین همه باید یه روزی تشکیل زندگی بدن اگه پسری مثل شما بگه که من تا آخر عمر ازدواج نمیکنم ممکن به کارای خلاف کشیده بشه ... و نیاز هاشو از جای دیگه ای تامین کنه .. اون وقت دیگه شما هستین که دخترا رو به خلاف میکشونین ...
حتما هم شنیده این که میگن ازدواج نیمی از ایمان هست پس اگه آقای معتقدی هستین باید به اینم عمل کنین که ایمانتون کامل بشه ..
برای پیدا کردن یه دختر خوبم برا ازدواج درسته حجاب و حیا یکی از شرایطه ولی بعضی دخترا از این حجاب و حیا سوء استفاده میکنن پس شما اول باید در مورد خانواده اون دختر تحقیق کنین بعد از خود اون طرف تا بفهمین اهل چیزی هست یانه ... بعد از اینا برین و ....
( ببخشید اگه رک حرفا مو زدم قصد جسارت نداشتم ... ) به ادامه مطلب مراجعه کنید
سروش به نظر من یه زن دوست داره عمر و زندگیش رو به پای اون کسی که دوستش داره وداره باهاش زندگی میکنه بریزه ولی وقتی چشم باز میکنه و میبینه شوهرش حاضره همه چیزش رو فدای حرف زدن با یه زن دیگه کنه دنیا رو سرش خراب میشه. وقتی که میبینه شوهرش براش حتی به اندازه عکس یه دختر لخت که تو گوشی موبایلش ذخیره کرده براش ارزش قائل نیست . وقتی که قاطی وسایل شوهرش عکس هر زنی هست جز یه دونه از عکس های زن خودش .وقتی که میبینه خودش رو میکشه برای اینکه شوهرش بگه زیبا شدی و شوهرش نه تنها نمیگه بلکه مدام از زیبائی این و اون تعریف میکنه . این میشه که زن حس میکنه که زندگی مثل حبابه که با یه تلنگر مرد میترکه . پس میگه میرم با کس دیگه که هر زمان زندگیم نابود شد لطمه روحی و جسمی کمتری بخورم. اقایون نگید که این حرفا بهانس چون اغلب شما ها بدون این که این اشتباهات از زنتون سر بزنه خیانت میکنید. وای به روزی این زنتون این اشتباه رو هم بکنه که دیگه هیچی
مایه تاسف است
بدون شک این زن که اینطور صریح به شوهرش موضوع را میگه وتصوراین راهم نمیکنه که شوهرش یک مرتبه کنترلش روی موقعیت را ازدست بدهد و با نزدیکترین چیزی که دردسترش هست او را بکشد هیچ چیز نمیشه گفت الا اینکه دچار اسکیزفرنی وجنون شده است ومتوجه رفتارش نیست
البته نکاتی که وحید گفته اند درست است اما آنها منجر به این پرروئی نمیشه
بادل یکی را شکستن چون جهان براساس عدل است نظام هستی برعدل استوار است او به وصال وآرامش نمی رسد بلکه مردجدیدبا بدترین شکل ممکن بااو برخوردخواهدکردورهایش خواهدنمود
دیروز مطالب رمزدار یک دختررا میخواندنوشته بود اجازه نمیدادم دوست پسرم اصلا ببوسدم یک روز یک دوست دیگه یافتم باش رفتم قبلی تماس گرفت درست جوابش راندادم اما این جدید به پسرعمه اش سپردم بردم داخل اتاقش رفتیم روی تخت و پس از بوسه و...وقتی آلتش روی باسنم غلطید متوجه شدم چه غلطی کردم وبعد رهایم کرد هم او ازدست رفت هم سرخورده شدم که ای کاش پایم می شکست انجا نمی رفتم این ظلم به اولی است که ایشان انتقامش را زود پس داده است بطور اولی زن یا مردشوهردار باخیانت زندگی خودرا سیاه میکند وخیری وبرکتی زندگی اش بعداز ان نخواهدداشت همواره درتاریکی وتباهی زندگی میکند
وحید عزیز
براساس اسن چيزي كه شادي جون نوشته بحث در مورد خيانت زن و شوهره
خب ببين شادي جون در مورد هرچيزي اگه بخوايم قضاوت كنيم بايد هر دوطرف قضيه رو ببينيم
اينكه اين خانوم به اين راحتي اومده و ميگه من كسي ديگه رو ميخوام و تو رو نميخوام چند دليلي ميتونه داشته باشه
1) از شوهرش خوشش نمياد و دوسش نداره كه اين احساس ممكنه مال قبل ازدواجشون بوده باشه و به زور و اجبار اب شوهرش ازدواج كرده و يا ممكنه مال بعد ازدواج باشه
2) شوهر اين زن نميتونه خواسته هاي زنشو در هر زمينه اي برطرف كنه خواسته هاي يه زن از شوهرش ممكنه روحي - جسمي - حنسي - مادي - اجتماعي و غيره باشه در صورتي كه اون فرد جديد ميتونه اونا رو براش بر آورده كنه
3) شوهر اين زن به خانومش هيچ توحهي نميكنه و بيشتر سرش به كار و شغل خودش بنده تا زن و بچه اش
4) زن بعد چند سال زندگي متوجه شده اين مرد نميتونه اونو به آرزو هاش برسونه و مرد ايده آلي براي زندگي نيست
5) زن داراي اعتقادات ضعيفي هست و نتونسته خودشو در مقابل احساسات عاشقانه يه مرد ديگه نگه داره و به طرف كسي ديگه كشيده شده
خب اينا مواردي بود كه من به ذهنم رسيد
پس در اين موردي كه شادي جون گفتي اول بايد ديدي علت كار اين خانوم چيه بعد قضاوت كنيم كه آيا خيانت هست يا نه
میدونین موضوع بحث خيانت است . بچه ها اصلا بیایم بدون جنجال بين خانمها و آقايون نظر بدید و مطلب بزاریم و شواهدي رو كه ديديد يا شنيديد اينجا بنويسيد . ميخوام اينجا اين عامل براندازي زندگي هاي سالم و نا سالم علت ها ريشه يابي بشه : ( لطفا نگوييد اين توي آقايون بیشتر است و خانم ها فلان و يا خانمها فلان هستند و ... داستان تضاد بين خانمها و آقايون و... ) . بحث دوستانه كنيم ، مثال بزنيم و يه تاپيك خوب داشته باشيم :)
خيلي ها شايد از اينو اون شنيده باشيد كه فلاني به همسرش خيانت كرد ( زن يا مرد ) ... فلاني با توجه به اينكه همسرش رو دوست داره ولي با كس ديگه اي بود ... فلاني با توجه به اينكه توي زندگي اش از هيچي كم و كسر ندارد خيانت كرد و .....
چند وقت پيش شنيدم يكي از آشناهامون ميگفت يكي از خدمات اداره شون مشكل خانوادگي داره البته اين آقا يه دختر خوشگل 6-7 ساله داره بعداز مدتي كاشف به عمل اومده كه خانم با كس ديگه اي رابطه برقرار كرده و خودش با وقاحت تمام اومده به همسرش گفته كه من عاشق يه آقاي ديگري شدم و ميخوام با اون برم . اين آقا ميگفت دنيا رو سرم خراب شد بهش گفتم فكر بچه مون رو كردي !!!!؟؟؟؟؟ بهت نمي دمش !! گفته بود آره اون رو هم نمي خواهم !!!!!!!!!!!!!: به نظرتون چه طوره؟
میدونین موضوع بحث خيانت است . بچه ها اصلا بیایم بدون جنجال بين خانمها و آقايون نظر بدید و مطلب بزاریم و شواهدي رو كه ديديد يا شنيديد اينجا بنويسيد . ميخوام اينجا اين عامل براندازي زندگي هاي سالم و نا سالم علت ها ريشه يابي بشه : ( لطفا نگوييد اين توي آقايون بیشتر است و خانم ها فلان و يا خانمها فلان هستند و ... داستان تضاد بين خانمها و آقايون و... ) . بحث دوستانه كنيم ، مثال بزنيم و يه تاپيك خوب داشته باشيم :)
خيلي ها شايد از اينو اون شنيده باشيد كه فلاني به همسرش خيانت كرد ( زن يا مرد ) ... فلاني با توجه به اينكه همسرش رو دوست داره ولي با كس ديگه اي بود ... فلاني با توجه به اينكه توي زندگي اش از هيچي كم و كسر ندارد خيانت كرد و .....
چند وقت پيش شنيدم يكي از آشناهامون ميگفت يكي از خدمات اداره شون مشكل خانوادگي داره البته اين آقا يه دختر خوشگل 6-7 ساله داره بعداز مدتي كاشف به عمل اومده كه خانم با كس ديگه اي رابطه برقرار كرده و خودش با وقاحت تمام اومده به همسرش گفته كه من عاشق يه آقاي ديگري شدم و ميخوام با اون برم . اين آقا ميگفت دنيا رو سرم خراب شد بهش گفتم فكر بچه مون رو كردي !!!!؟؟؟؟؟ بهت نمي دمش !! گفته بود آره اون رو هم نمي خواهم !!!!!!!!!!!!!: به نظرتون چه طوره؟
سلام دوستان من تا اندازهای با گفته هاشم عزیز موافقم چیزی که در اخر مطلبش به عنوان توهم عنوان کرد میشه گفت این نوع خیانت خیانت در عالم خیال است که اینجا به گوشه ای از این نوع خیانت اشاره میکنم
به هیچ وجه قصد نداریم شما را به یاد همه سوءظن هایی که ممکن است در زندگی مشترک نسبت به همسرتان داشته یا دارید، بیندازیم. اگر یک روز شوهرتان موقع رفتن به محل کار، بهترین لباس هایش را می پوشد و خوشبوترین عطر موجود را استفاده می کند، اگر خانم خانه با گوشی تلفن، آرام صحبت می کند...، شما حق ندارید به بدترین حالت ممکن، یعنی «خیانت» فکر کنید، چون همه اینها بخشی از جریانات طبیعی زندگی است که تردیدهای شما تنها باعث می شود همسرتان را هیچ وقت نبخشید و برای انتقام از او دست به هر عمل غیرمنطقی بزنید
خب ما همه جوون هستیم همه تویه یه رده سنی خاص بهتر نیست از خودمون ابتدا شروع کنیم به جای اینکه حرفای دیگران رو تکرار کنیم .
به نظر من این سوال رو باید برای دخترها یه جوری پاسخ داد برای پسرها جور دیگه ای ؟
خب ابتدا از دختر خانومها شرو ع میکنیم که همیشه مقدم ترند
به نظر من هر دختری از همان سن کودکی به ازدواج فکر میکنه و همیشه هم در بازی های کودکانه خودش به خاله بازی سرگرم میشه که خودش نشون دهنده اینه که به ازدواج و تشکیل خونواده علاقه منده یا خودمون خیلی دیدیم دخترهایی که همیشه به خنده و شوخی میگن که من دوست دارم شوهرم فلان و فلان باشه
دخترها خیلی بیشتر از پسرها به ازدواج فکر میکنند و علاقه دارند و همیشه وقتی با همکلاسی های خود به صحبت میشنند در مورد ازدواج حتما حرفی زده میشه .
علاوه بر اینها دخترها وقتی با یه پسر رابطه برقرار میکنند دیگه اون پسر رو عشق و شو هر آینده خودشون میبینند و از همون لحظه اول دوستی خودشون رو در لباس سفید عروسی تجسم میکنند
البته دلایلی زیاد دیگه ای رو هم میشه عنوان کرد که دختر خانوم ها به ازدواج فکر میکنند
که چون مطلب خیلی طولانی و خسته کننده میشه دیگه ادامه نمیدم
قسمت دوم :دخترانی که به ازدواج فکر نمیکنند
قسمت سوم : پسرانی که به ازدواج فکر نمیکنند
قسمت چهارم : پسرانی که به ازدواج فکر میکنند
قسمت پنجم : پیشنهادات و راهکارها
خب دوستای گلم باقی حرفامو در قسمت های بعدی براتون میگم
اما چرا بعضی از دختر خانوم ها تمایلی به ازدواج ندارند؟این موضوع را از چند جنبه میشه بررسی کرد.۱)یکی از دلایل این امر اینه که بعضی از دختر خانومه احساس میکنند که با ازدواج دیگه خیلی از کارهایی که در مجردی میتونند انجام بدند رو از دست میدن به همین خاطر فقط دوست دارن دیرتر ازدواج کنند تا یه قول خودشون آزاد باشند و آقا بالاسر نداشته باشند و خوش بگذرونند.
۲) دسته دوم دختر هایی هستند که در مجردی دوست پسر داشته اند و به خاطر مشکلاتی که از نظر جسمی یا روحی در ضمن این رابطه با دوست پسرشون براشون بوجود دیگه نمیتونند وجود هیچ پسری رو در کنار خودشون داشته باشند و به عبارتی از پسرها نفرت دارند و این به خاطر سوء استفاده بعضی آدمهای مریض از دخترها بوجود میاد.
۳) دسته بعدی دخترهایی هستند که به دلیل عدم اعتماد به نفس تمایلی به ازدواج ندارند مثلا فکر میکنند زیبا نیستند و نمیتونند خواسته ای شوهرشون رو در موارد مختلف برآورده کنند
۴) عده ی دیگر کسایی هستند که از اردواج کردن میترسند به دلیل چیزهایی که تاکنون از افراد متاهل شنیدند مثلا شب زفاف - روابط جنسی درد ناک - کتک خوردن توسط شوهر - روابط بد با خانواده شوهر و ....
۵) آخرین گروهی که هم میشه گفت کسایی هستند که به دلایل فقر اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی تمایلی به ازدواج ندارند
البته دوستان گلم دلایل عدم ازدواج دخترها خیلی زیادتر از این هاست ولی من سعی کردم مهم ترین مواردشو ذکر کنم
خب حالا نوبت آقا پسرهای گل رسيدکه یه خورده هم در مورد اونا حرف بزنیم.
آقا پسرها هم به دلایل مختلفی تمایل به ازدواج نشون نمیدن که من سعی میکنم مهمترین دلایلشون رو براتون بگم
۱) دلیل اول پسرها با دخترها مشترکه چون پسرها هم فکر میکنند با ازدواج دست و پاشون بسته میشه و دیگه نمیتونند مثل زمان مجردی خوش گذرونی کنند
۲) دلیل بعدی تفکر اشتباه بعضی از پسرها در مورد اردواج هست که به ازدواج فقط به روابط جنسی اون نگاه میکنند و چون ازدواج رو این جوری میبینند تمایلی به ازدواج نشون نمیدند چون میتونند نیاز جنسی خودشون رو از طرق دیگه برطرف نمایند .
۳) از ديگر دلايل مي توان به موارد ذيل اشاره كرد :
عدم تمكن مالي- نداشتن شغل مناسب-
پیدا نکردن فرد مورد نظر - تفکرات منفی پسرها در مورد وضعیت دخترها - سخت گیری های بیش از حد خانواده دختر
میخوام بگم که کسی نیست که تو زندگیش اشتباه نکرده باشه اصلا محاله ...
منم خیلی اشتباه کردم تو زندگیم که برام یه تجربه شده که دیگه اون کارو انجام ندم ...
بعضی اشتباهاتم هم خیلی بد بوده که باعث عذاب وجدانم شده مثلا یکیش زود قضاوت کردن و ...
جدا از این اشتباهات من تو زندگیم یه اشتباه خیلی بزرگ کردم که شاید هنوزم درگیرشم
که از زندگیم پاکش کنم ... ( وای وای فکر بد نکنی ها )
ولی میخوام بگم که سعی کنید هیچ وقت اشتباه بزرگی مثل من نکنید که دچار جنگ با اشتباهتون بشین ... ( بخاطر شخصی بودن اشتباه نمیتونم بهتون بگم شرمنده همتون )
حتی ممکنه اشتباهات خیلی بزرگ سرنوشت خوبی که در انتظار شماست رو به یه سرنوشت وحشتناک در بیاره ...
آزمون و خطا یکی از راه های یادگیری است اگر ادیسون هزار مرتبه خطا نمی کرد برق اختراع نمی شد و هکذا دیگران
اشتباه با گناه تفاوت دارد انسان اگرگناه کند دوست دارد پاک کند چه کوچک باشد چه بزرگ وگناه نکردن محال است توبه تعطیل میشه واین امکان پذیرنیست
اما خطا لازمه رشد و یادگیری است و نیاز به پاک کردن و بازگشت به عقب ندارد شیخ بهائی تصور می کرد که علمش را آموزش بدهد خطااست ای کاش اوخطاکرده بود و خطانکردنش خسران بود واین دیگر قابل جبران نیست وخسارتش بی نهایت است
شهید والامقام ومصلح بزرگ اجتماعی شهید دکترعلی شریعتی وصیت میکند شهید سیدمحمدحسینی بهشتی کتابهایش را تصحیح کند وخطاهایش را بگیرد اما شهید بهشتی درجواب دانشمندفرهیخته محمدرضا حکیمی می نویسد کتاب های شهید شریعتی نباید اصلاح شود شاید آینده ثابت کرد که حرف های او صحیح بوده است
امروزه متحجرین تمام همت خود را بکار گرفته اند تا اثار شهید شریعتی را حذف کنند وصدای او را بخاطر برخی اشتباهاتش خاموش کنند اما نسل دختران و پسران خمینی با درج آثار شهیدشریعتی در وبلاگهای خود این آرزوی متحجرین را تبدیل به یاس کرده اند و متحجرین را عصبانی نموده اند تا با این عصبانیت دق کنند و از این عصبانیت انشاالله بمیرند
اشتباه کردن شجاعت می خواهد انسان جسور می خواهد اگر بشر اشتباه نکند می میرد رشد نمی کند پیشرفت نمی کند و همیشه عقب مانده است اشتباه نکردن سبب فقر اقتصادی و غرق شدن درمنجلاب تحجر و دگم اندیشی است آنان که املانمی نویسند اشتباه هم نمی کنند اما هیچ وقت رشد هم نمی کنند همیشه بی سواد و بی هنر و بی فن و تکنیک می مانند درجهل مرکب ابدالدهر می مانند و فخر هم می فروشند و این فخرشان عین ظلم است ظالمین نمی گذارند جامعه ها رشد کنند
.gif){kind=small}
( وای وای فکر بد نکنی ها ) 
) 
عزیــــزدلـــــم ادامـــــــه مــــطـــــلب......
عضو شوید
عضویت سریع
آمار مطالب
آمار بازدید
